این چاه من است
من آن را کنده ام
من آن را محض روز مبادا
وقتی چاهی برای سقوط نمانده
کنده ام
من از شب نمی ترسم
من از روز می ترسم و
از راهی که بی راهه ندارد
علیرضا میراسدالله
خوی وارونه دیوها
June 30, 2005
June 28, 2005
سلام آقای خاتمی
مدت هاست که فکر می کنم چه گونه می توان با شما خداحافظی کرد؟ به گونه ای که خداحافظی ام پر از تشکر از شما و عذرخواهی از نقدهای به جا و نابه جایی باشد که از شما کردیم. نقدهایی که گاه بی رحمانه و به دور از انصاف بود. شاید شما تنها سیاستمداری باشید که دلم می خواهد از او تشکر کنم. از کسی که هشت سال شخص دوم مملکت بود و خود را به زر و زور نفروخت. کسی که مقهور قدرت نشد و از قدرتش برای مقاصد سوء هم چون مال اندوزی, سرکوب و ... استفاده نکرد.
نمی توانم آن چه را که نسبت به شما در دلم هست بر کاغذ بیاورم. همیشه سربلند باشید.
پس نوشت
نمی تونم. بلد نیستم رسمی حرف بزنم پس می گم که خیلی مخلصیم
مدت هاست که فکر می کنم چه گونه می توان با شما خداحافظی کرد؟ به گونه ای که خداحافظی ام پر از تشکر از شما و عذرخواهی از نقدهای به جا و نابه جایی باشد که از شما کردیم. نقدهایی که گاه بی رحمانه و به دور از انصاف بود. شاید شما تنها سیاستمداری باشید که دلم می خواهد از او تشکر کنم. از کسی که هشت سال شخص دوم مملکت بود و خود را به زر و زور نفروخت. کسی که مقهور قدرت نشد و از قدرتش برای مقاصد سوء هم چون مال اندوزی, سرکوب و ... استفاده نکرد.
نمی توانم آن چه را که نسبت به شما در دلم هست بر کاغذ بیاورم. همیشه سربلند باشید.
پس نوشت
نمی تونم. بلد نیستم رسمی حرف بزنم پس می گم که خیلی مخلصیم
به نقل از خوابگرد
اگر رگ نداريد ، دستِکم به آمريکا فحش بدهيد!
وقتی سعيد ابوطالب و همکارش، مستندساز گمنام تلويزيون حدود دو سال پيش در عراق بازداشت شدند، راديو و تلويزيون خودش را به در و ديوار کوبيد و آنقدر پیگير ماجرا شد تا اين که خوشبختانه اين فيلمساز ملقب به عنوان «بسيجی» و دوست همکارش آزاد شدند. سر و صدای تلويزيون آنقدر مؤثر بود که بلافاصله در انتخابات مجلس، ابوطالبِ مشهورشده شغل و تخصصش را فراموش کرد، کانديدا شد و با رأی حداقلی طيف راستگرايان سنتی در تهران راهی مجلس شد. اکنون اما بيش از يک ماه است مستندساز مستقلی به نام «فرشيد فرجی» همراه دوست همکارش «کورش کار» هنگام تصويربرداری بخش آخر فيلم مستندی با نام «در جستجوی کورش کبير» در عراق توسط نيروهای آمريکايی بازداشت شده، و هيچ صدايی از صدا و سيما ـ دستِکم واحد مرکزی خبر و يا شبکهی خبر ـ در نمیآيد.
کورش کار سالها در آمريکا زندگی کرده، نامش در فهرست صليب سرخ ثبت شده و خانوادهی او در آمريکا پیگير آزادی اويند. از فرشيد فرجی اما هيچ خبری نيست. خبر بازداشت او را هم خانوادهی کورش دادهاند و جای بسی خوشحالیست که ابوطالب رگ معرفتش جوشيده و دستِکم ماجرا را به اطلاع وزارت خارجه رسانده. به روايت مرجان رياحی، فرشيد پدر و مادر پيری دارد که مادر دردمند او خبر بازدشت پسرش را هنوز به پدرش نداده مبادا که به دليل بيمارى، زندگىاش به خطر بيفتد. پس از اين که مادر فرشيد از همهی نهادها و گروههای مسئول تقاضا كرد تمام تلاش خود را برای آزادی پسرش كه فيلمسازی آزاد و بدون گرايش سياسیست انجام دهند، جمعی از فيلمسازان نامهای به مسئولان کشور نوشتند و آصفی هم اعلام کرد که هفتهی گذشته موضوع را پیگيری کردهاند ولی هنوز نتيجهای نگرفتهاند. صليب سرخ ايران هم هيچ اطلاهی از او ندارد.
اکنون کورش کار و فرشيد فرجی مستندسازان ايرانی مستقلیاند گرفتار در بازداشتگاه آمريکايیها که در اين ميان فرشيد وضعيت بالقوه خطرناکتری دارد، خصوصا که هيچ پشتوانهای هم ندارد. پشتوانهی بينالمللی به درک، او حتا از کمترين پشتوانهی وطنی و ملی هم محروم است. مسئولان خبری صدا و سيما (رسانهی ملی) اگر بر اين باورند که تعهد و وابستگی شرط حمايت از مستندسازان بازداشتشده است، دستِکم میتوانند به زعم خود برای فحش دادن به آمريکايیها هم که شده از اين دو هموطن هنرمند حمايت کنند. خبرنگاران روزنامهها هم اگر خستگی روزهای انتخابات از تنششان بيرون رفته کمی همت کنند و دستبهکار شوند و نشان دهند که رسالتشان تنها حمايت دست و پا شکسته از زندانيان سياسی داخل ايران نيست. در وبلاگشهر هم خواهش میکنم آنها که به انگليسی وبلاگ مینويسند اين خبر را در وبلاگهایشان بياورند.
پینوشت:
نويسندهی وبلاگ فرنگوپوليس زحمت متن انگليسی را کشيده. میتوانيد از آن استفاده کنيد. [+]
متن انگلیسی:
Farshid Faraji, an independent Iranian cameraman, who was arrested by the American military forces in Iraq,” is missing. Faraji, who entered Iraq on May 2nd, 2005 with valid visa and proper documents to complete the filming of the documentary, “In Search of Cyrus, the Great,” does not appear on the Red Cross list. While the Red Cross has registered the arrest of Koroush Kar, the producer of the film, there is no information available about Farshid Faraji’s whereabouts.
After shooting scenes in Iran, Afghanistan, Tajikistan, and Turkey, Faraji and Kar entered Iraq, in order to film the historical site of Babylon, but lost contact with their families after the first week of entering Iraq. Koroush Kar contacted his family and notified them that the he and Faraji were arrested on May 19th, 2005. Farshid Faraji’s family, who is gravely concerned about his safety, has not been able to find any information about Farshid from the Red Cross and the Iranian authorities.
Iranian filmmakers and advocacy groups are putting pressure on the Iranian government to take appropriate steps to find Farshid Faraji. We are asking the United States government to provide Fashid’s family with information about their son’s arrest. We believe that while Farshid is being interrogated, his family has the right to know about his status and his whereabouts.
Thank you,
People who are concerned about Farshid Faraji and his family
اگر رگ نداريد ، دستِکم به آمريکا فحش بدهيد!
وقتی سعيد ابوطالب و همکارش، مستندساز گمنام تلويزيون حدود دو سال پيش در عراق بازداشت شدند، راديو و تلويزيون خودش را به در و ديوار کوبيد و آنقدر پیگير ماجرا شد تا اين که خوشبختانه اين فيلمساز ملقب به عنوان «بسيجی» و دوست همکارش آزاد شدند. سر و صدای تلويزيون آنقدر مؤثر بود که بلافاصله در انتخابات مجلس، ابوطالبِ مشهورشده شغل و تخصصش را فراموش کرد، کانديدا شد و با رأی حداقلی طيف راستگرايان سنتی در تهران راهی مجلس شد. اکنون اما بيش از يک ماه است مستندساز مستقلی به نام «فرشيد فرجی» همراه دوست همکارش «کورش کار» هنگام تصويربرداری بخش آخر فيلم مستندی با نام «در جستجوی کورش کبير» در عراق توسط نيروهای آمريکايی بازداشت شده، و هيچ صدايی از صدا و سيما ـ دستِکم واحد مرکزی خبر و يا شبکهی خبر ـ در نمیآيد.
کورش کار سالها در آمريکا زندگی کرده، نامش در فهرست صليب سرخ ثبت شده و خانوادهی او در آمريکا پیگير آزادی اويند. از فرشيد فرجی اما هيچ خبری نيست. خبر بازداشت او را هم خانوادهی کورش دادهاند و جای بسی خوشحالیست که ابوطالب رگ معرفتش جوشيده و دستِکم ماجرا را به اطلاع وزارت خارجه رسانده. به روايت مرجان رياحی، فرشيد پدر و مادر پيری دارد که مادر دردمند او خبر بازدشت پسرش را هنوز به پدرش نداده مبادا که به دليل بيمارى، زندگىاش به خطر بيفتد. پس از اين که مادر فرشيد از همهی نهادها و گروههای مسئول تقاضا كرد تمام تلاش خود را برای آزادی پسرش كه فيلمسازی آزاد و بدون گرايش سياسیست انجام دهند، جمعی از فيلمسازان نامهای به مسئولان کشور نوشتند و آصفی هم اعلام کرد که هفتهی گذشته موضوع را پیگيری کردهاند ولی هنوز نتيجهای نگرفتهاند. صليب سرخ ايران هم هيچ اطلاهی از او ندارد.
اکنون کورش کار و فرشيد فرجی مستندسازان ايرانی مستقلیاند گرفتار در بازداشتگاه آمريکايیها که در اين ميان فرشيد وضعيت بالقوه خطرناکتری دارد، خصوصا که هيچ پشتوانهای هم ندارد. پشتوانهی بينالمللی به درک، او حتا از کمترين پشتوانهی وطنی و ملی هم محروم است. مسئولان خبری صدا و سيما (رسانهی ملی) اگر بر اين باورند که تعهد و وابستگی شرط حمايت از مستندسازان بازداشتشده است، دستِکم میتوانند به زعم خود برای فحش دادن به آمريکايیها هم که شده از اين دو هموطن هنرمند حمايت کنند. خبرنگاران روزنامهها هم اگر خستگی روزهای انتخابات از تنششان بيرون رفته کمی همت کنند و دستبهکار شوند و نشان دهند که رسالتشان تنها حمايت دست و پا شکسته از زندانيان سياسی داخل ايران نيست. در وبلاگشهر هم خواهش میکنم آنها که به انگليسی وبلاگ مینويسند اين خبر را در وبلاگهایشان بياورند.
پینوشت:
نويسندهی وبلاگ فرنگوپوليس زحمت متن انگليسی را کشيده. میتوانيد از آن استفاده کنيد. [+]
متن انگلیسی:
Farshid Faraji, an independent Iranian cameraman, who was arrested by the American military forces in Iraq,” is missing. Faraji, who entered Iraq on May 2nd, 2005 with valid visa and proper documents to complete the filming of the documentary, “In Search of Cyrus, the Great,” does not appear on the Red Cross list. While the Red Cross has registered the arrest of Koroush Kar, the producer of the film, there is no information available about Farshid Faraji’s whereabouts.
After shooting scenes in Iran, Afghanistan, Tajikistan, and Turkey, Faraji and Kar entered Iraq, in order to film the historical site of Babylon, but lost contact with their families after the first week of entering Iraq. Koroush Kar contacted his family and notified them that the he and Faraji were arrested on May 19th, 2005. Farshid Faraji’s family, who is gravely concerned about his safety, has not been able to find any information about Farshid from the Red Cross and the Iranian authorities.
Iranian filmmakers and advocacy groups are putting pressure on the Iranian government to take appropriate steps to find Farshid Faraji. We are asking the United States government to provide Fashid’s family with information about their son’s arrest. We believe that while Farshid is being interrogated, his family has the right to know about his status and his whereabouts.
Thank you,
People who are concerned about Farshid Faraji and his family
June 26, 2005
حالا دور جدیدی شروع شده است.
و باز تجربه کردن چیزی که نمی دانیم چیست!
دوران گذار برای ما ایرانی ها تمامی ندارد. همیشه باید در مرحله تجربه باشیم. حافظه هم که نداریم. تا کسی برایمان حرف های خوب می زند خصوصا اگر این حرف ها از نوع تقسیم ثروت و پول نفت و آب و برق مجانی باشد دوباره می شویم همان زودباورانی که
...
بگذرم. نه خوش حالم نه غم گین فقط خسته ام
خسته از این همه
...
و باز تجربه کردن چیزی که نمی دانیم چیست!
دوران گذار برای ما ایرانی ها تمامی ندارد. همیشه باید در مرحله تجربه باشیم. حافظه هم که نداریم. تا کسی برایمان حرف های خوب می زند خصوصا اگر این حرف ها از نوع تقسیم ثروت و پول نفت و آب و برق مجانی باشد دوباره می شویم همان زودباورانی که
...
بگذرم. نه خوش حالم نه غم گین فقط خسته ام
خسته از این همه
...
June 23, 2005
June 21, 2005
من از فاشیسم می ترسم!
دغدغهء اصلی من تحدید آزادی های فردی نیست, دغدغهء اصلی من این نیست که حجاب زورکی دوباره همه گیر خواهد شد و بعد از آن دچار مشکلات عمیق تر و پیچیده تر از حجاب های اجباری دیروز خواهیم شد.
دغدهء اصلی من این است که فاشیسم دوباره به قدرت می رسد. بی تجربگی و خامی به روز خواهد شد و سیاست لنگ خواهد زد. مشکلات اقتصادی با برنامه های نسنجیده(اگر فرض کنیم که اصلا برنامه ای وجود داشته باشد) عمیق تر خواهد شد.
دغدغهء اصلی من ایران است, این سرابِ امید!!
دغدغهء اصلی من تحدید آزادی های فردی نیست, دغدغهء اصلی من این نیست که حجاب زورکی دوباره همه گیر خواهد شد و بعد از آن دچار مشکلات عمیق تر و پیچیده تر از حجاب های اجباری دیروز خواهیم شد.
دغدهء اصلی من این است که فاشیسم دوباره به قدرت می رسد. بی تجربگی و خامی به روز خواهد شد و سیاست لنگ خواهد زد. مشکلات اقتصادی با برنامه های نسنجیده(اگر فرض کنیم که اصلا برنامه ای وجود داشته باشد) عمیق تر خواهد شد.
دغدغهء اصلی من ایران است, این سرابِ امید!!
June 19, 2005
حماقت ما را تمامی نیست.
چه خوب گفت نبوی: "گنجی یک هفته از زندان آمد بیرون چند درصد از رای معین را کم کرد و دوباره برگشت زندان!"
و چه ساده بودند کسانی که در تربیت بدنی شعارشان آزادی گنجی بود!
من فقط عصبانی ام, و بیشتر از دست کسانی که تحریم کردند. اونایی که به احمدی نژاد رای دادند خیلی مردتر و ایرانی تر از تحریمی ها هستن.
چه خوب گفت نبوی: "گنجی یک هفته از زندان آمد بیرون چند درصد از رای معین را کم کرد و دوباره برگشت زندان!"
و چه ساده بودند کسانی که در تربیت بدنی شعارشان آزادی گنجی بود!
من فقط عصبانی ام, و بیشتر از دست کسانی که تحریم کردند. اونایی که به احمدی نژاد رای دادند خیلی مردتر و ایرانی تر از تحریمی ها هستن.
June 18, 2005
Subscribe to:
Posts (Atom)