May 30, 2006

فحش جدید

خُلمَلاخ

ابداعی از غولچه

May 28, 2006

آخرِ مارکت

برادران متعهد چینی در آخرین حرکت موشواره هایی تولید کرده اند با مارکِ Persian Gulf! ایول به مخ اینا که کار می کنه
و ما هم چنان اندر خم یک کوچه ایم.
(یه پرانتز باز کنم برای پرسیدن این سوال که برادران و خواهران غیور آذری اگر هم جدا توهینی صورت گرفته! چرا اموال خودشون رو آتیش می زنن و یا خودشون رو می برن جلوی گلوله!!)
این پرانتز رو باز کردم. هیچ ربط به بالایی نداشت ولی دلم نمی خواست جدا بنویسمش. دلم آتیش گرفته....

دولت مهرورزی

ساعت یک بامداد جمعه 5خرداد
زنی میانسال حدود55ساله
خیابان ولی عصر مابین عباس آباد و تخت طاووس
در حال فروش اسکاچ و دستمال کاغذی

بدون شرح

May 25, 2006

پاكت هاى يك ميليون تومانى در مجلس

ايسنا: نماينده كرمانشاه در مجلس در جمع خبرنگاران ادعا كرد: در آستانه انتخابات هيات رئيسه كميسيون هاى تخصصى مجلس روز چهارشنبه يكى از روساى كميسيون هاى فعلى، پاكت نامه اى را به اعضاى كميسيونش ارائه مى كرد كه داخل آن مبلغ يك ميليون تومان وجه نقد وجود داشت. جهانبخش امينى افزود: اين كار شبهه انگيز است و در شأن و جايگاه مجلس هفتم كه اكثريت آن را خانواده هاى ايثارگران، شهدا و پابرهنه ها تشكيل مى دهند، نيست. عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس افزود: چنين كارهايى به كليت مجلس لطمه مى زند و باعث مى شود با هر نيت و علتى كه باشد جايگاه مجلس تضعيف گردد

خرداد

خیلی ها , این روزها مطالب قشنگی می نویسند از این روزها که داغ دل آدم تازه می شود, من اما یاد چنین روزهای سال گذشته می افتم. روزهایی که هر چند اندک, برای معین تبلیغ می کردیم. هاشمی چی ها مسخره مان می کردند و بقیه فحش مان می دادند. اما ما باور کرده بودیم که اتفاقی خواهد افتاد.
افسوس یک سال از آن روزها گذشته و اوضاع آن قدر افتضاح شده که نمی دانیم غم نان بخوریم یا نگران مملکتی باشیم که آینده ای ندارد! به فکر هزینه های کمرشکن زندگی باشیم یا به فکر ملتی که پاره پاره می شود و کسی نیست بگوید چرا.
این جاست که فکر می کنم کاش خاتمی نیامده بود, تا نفهمیم که می شد جور دیگری هم بود!!!

دروغ

دروغ مي گوييم، رانده مي شويم، حتي از خودمان، حرفي نمي زنيم، تلنبار مي كنيم حرف ها را و به سكوت متهم مي شويم، همين سكوت آيا دروغي بيش نيست؟ دروغي كه به خود مي گوييم و تنها براي خودمان نگه اش مي داريم؟
احساس مي كنم از ازل اين داستان بوده، انسان ها از ازل همين گونه بوده اند و تا ابد همين طور خواهند ماند، چيزي اما فرق كرده، زمان كوتاه شده، همه چيز با سرعتي باور نكردني تمام مي شود و جاي اش را مي دهد به اتفاقي ديگرو اين تسلسل تمام ناپذير است.
شايد در گذشته زمان آن قدر كش مي آمده و اتفاق ها آن قدر كند بوده اند كه فرصتي براي چيزهاي جديد نمي مانده.
جواب سوالم را نمي دانم، دروغ گفتن، سكوت كردن، يا گفتن حقيقت و بهاي اش را پرداختن!
اين آخري چيزي است كه با روحيهء آدم هاي محافظه كار دنياي جديد چندان سازگار نيست. از مجا مي دانم/ چوبش را خورده ام، راست گفته ام و نتيجه اش را ديده ام. دروغ گفتن هم بلد نيستم. خيلي از ما بلد نيستيم دروغ بگوييم، حتي كساني كه تصور مي كنند دروغ گويان ماهري هستند، در اغلب موارد خود را به سادگي لو مي دهند. پس مي ماند سكوت، مي ماند خوره شدن و ذره ذره تحليل رفتن، تحليل مي رويم و كسي به ما اجازه نمي دهد فرياد بزنيم آن چه را كه حقيقت است.

غبار

شانه هاي پدر نحيف مي شوند
و تو
آهسته پير مي شوي
شب را به تيرهاي چراغ برق مي سپاري
و رفتگري كه
روزها را در اتاقي تاريك
شب را شبيه سازي مي كند

خواب

دي شب خوابت را ديدم، با پيراهني زيبا. پردهء خانه ام را عوض كرده بودي، سفيد و زيبا بودند و تو خوش حال و باز با من زندگي مي كردي. فقط ناراحت شدم از دست گل پياز، مي خواستي برايش كيك درست كني، اما لحن بدي داشت و به جاي ظرف مخصوص قابلمه اي كهنه به تو داد. همان پيش خودم بماني به تر است. با هم حرف مي زنيم و زندگي مي كنيم. سيگاري هم مي گيرانيم به جاي روزهايي كه به خاطر ما بچه ها در خانه سيگار نمي كشيدي و من خودم سيگارت را روشن مي كنم تا ببخشي ام. با تو زندگي چه قدر ساده مي شود. حتي اگر گاهي بيايي به خوابم. هر چند كوتاه.

زندگي

هر روز صورتك ها را عوض مي كنيم و آخر شب دوباره بي چهره مي مانيم تا صبح ديگر و صورتك ديگر

May 24, 2006

و باز هياهويي ديگر

دانشگاه شلوغ مي شود، كاريكاتوري باعث شورش مي شود. از همهء اين ها باز بوي بدي مي آيد. بويي كه ما مردم را به خودمان مشغول كند تا نپرسيم چه مي شود اين روزها.
آقا كسي داروي ضد تهوع نداره؟

May 23, 2006

نان و تكنولوژي

از اون جايي كه ما همه چي رو بومي مي كنيم، بهتره به جاي نانوتكنولوژي بريم توو خط نان و تكنولوژي و اين چرخه رو به دنيا صادر كنيم.

بوي گند

بوي گند مي آيد از اين بازي كاريكاتور. بوي پان هاي مختلف، بوي جنگ و ستيزهاي داخلي، حتي اگر به لفظ باشد. چرا ما بيدار نمي شويم؟؟ چند نفر در اين مملكت هر روز به هم جك مي فرستند؟ لهجه هم را با خنده مسخره مي كنند و شب باز با هم رفيقند و هم سايه؟ راستي اگر به خاطر چنين بهانه مزخرفي بايد زنداني شد، 90 درصد مردم بايد پشت ميله ها باشيم.

بچرخ تا بچرخیم

هاله فرموده اند: قدم بعدی تکمیل چرخهء نانو توسط دانشمندان غیور میهن آریایی اسلامی خواهد بود!

کسی بهش نگفته هر چیزی چرخه نداره؟

May 22, 2006

May 21, 2006

خواستم بنویسم نشد.
فعلا هاله را دریابید که
....

May 18, 2006

صبوری یا فراموشی؟

گزارش سقوط سی 130 چی شد؟

May 16, 2006

بدانید و آگاه باشید

گوشی با گارانتی اتصالات نخرید که در صورت ایجاد مشکل خسرالدنیا و آلاخره می کنند شما را

May 14, 2006

Mess is Mess, Lost is Lost

کودک دست در دست بزرگ او وارد یک پاساژ شد, به کودک گفت چشم هایت را ببند و با من بیا, کودک با چشم بسته آهسته می رفت و فقط صدای کودکان دیگر را می شنید, گفت چشم هایت را باز کن,
کودک چشم هایش را که گشود از خوش حالی نمی دانست چه کند.
همه جا پر از لگو بود...
کودک چشم هایش را بسته, اما دستش در دست کسی نیست.
زیستن بدون دغدغه های دروغین را معنا نتوان

May 13, 2006

توضیح WAXIMA

این اسمی است که خود این آقای مهربان برای خود انتخاب کرده , نه من و شاهدش هم کارت ویزیتش می باشد که آدرس ایمیل خود را روی آن زده:
Waxima...@y!
ایمیل را هم کامل نزدم که مزاحمش نشوید.
در ضمن من نه روشنفکرم و نه یکی از آنهایی که در شوکا, عکس یا تیتر می نشینند و ادای روشنفکری در می آورند.
مخلص

(خواستی ایمیل بزن آدرس محل کار آقا رو بدم)

May 9, 2006

گذشته

خاطرات كودكي را مرور مي كنيم و فضاي كوچك اين جا پر از شادب مب شود و افسوس
ديري نخواهد گذشت كه امروز هم خاطره شود و باز جايي ديگر با كساني ديگر بنشينيم و تعريف كنيم
زندگي مان شده گذشته
گذشته گذشت، اما هنوز خبري نيست.

Waxima


این عجیب نیست که تنها مخالف جنگ با ایران از کار برکنار می شود؟

باد ما را ببرد به هر کجا که جز این جاست

در سرزمینی که تاوان اندیشه, نگرانی است, هیچ گلی نمی روید.
آن ها این سرزمین را فقط از آنِ خویش می دانند.
به دنبال کدام خاک باید گشت؟

آرشیو

یه گیاه باید بکارم, عکسشو می فرستم ببین اسمش چیه!
اسمشو بهم نگفت
شاید بی اسم یا بی نام, آنتونیو بی اسم
...

May 7, 2006

افاضات

مسمویت چیزی است شبیه افسردگی!

ادامه مختصر

عصر دو روز قبل از شروع نمایشگاه غرفه را تحویل می دهند. به جای 200 متر 30 متر و آن هم بعد از دوبار عوض کردن سالن! کم تر از 48 ساعت وقت هست تا غرفه چیده شود!
شب اول 12 شب بیرونتان می کنند.شب دوم هم همین طور و غرفه مانده و کلی کار نکرده. می گویند 6 صبح بیایید و تا 9 که افتتاحیه است کارتان را تمام کنید.جالب این جاست که به خاطر تشریف فرمایی رییس جمهور مبارک روز افتتاحیه سالن ها تا 12:30 ظهر باز نمی شوند. انگار وارد منطقهء جنگی شده باشی. همه درها بسته است و در های نرده ای قفل!
یاد الکامپ می افتم که تا 6 صبح روز افتتاحیه کار می کردیم. فقط 6تا8 بیرونمان کردند برای مسایل امنیتی و باز راهمان دادند داخل.
یاد جشنواره مطبوعات می افتم که خاتمی را به زور آوردیم داخل غرفه مان و نشاندیم روی صندلی و گپ زدیم و محافظانش از دور مراقب بودند فقط!
حالا اما گاردِ رییس جمهور مردمی که خود را یکی از ما می داند, کل نمایشگاه را قرق می کند و حتی به مسیولین غرفه ها هم اجازه نمی دهد وارد غرفه شوند. حتما مسئولین غرفه ها را هم از بین گارد انتخاب کرده بودند!

مملکت صاحب زمان

فقط در این مملکت چنین اتفاقی می افتد:
ورودی کردستان به حکیم غرب: کامیونی ناگهان تصمیم می گیرد دور بزند و در خلاف جهت مسیر براند. آن هم در خط سرعت!
همه شوکه شده ایم ولی ظاهرا تصادفی رخ نداده!

May 4, 2006

مختصر

فقط اينو بگم كه حالم از هر چي گارد و رييس جمهوره به هم مي خوره!
بعدا مفصل تر توضيح مي دم!!

May 2, 2006

خواب های بی پایان

باید بروم
از این همه خواب که می آیند
باید بگریزم
...

حكم انتصاب وزير خارجه -

منوچهر متكي وزير امور خارجه همسرش، طاهره نظري، را به عنوان مشاور خود در اين وزارتخانه منصوب كرد.

در پي تماس هاي اوليه خبرنگار «فردا» با مسوولان وزارت امور خارجه، آنها در ابتدا منكر صحت اين خبر شدند, اما در پي ارائه شواهد موجود از سوي خبرنگار فردا، اعلام داشتند كه اين خبر تا اطلاع ثانوي نبايد منتشر شود.

بمنظور ارتباط سازنده و فعال با همسران سفرا و ديپلمات هاي خارجي مقيم كشورمان و همچنين ايجاد تشكل ويژه همسران ديپلمات هاي وزارت امور خارجه از سوي آقاي منوچهر متكي وزير امور خارجه كشورمان سر كار خانم دكتر طاهره نظري بعنوان مشاور وزير امور خارجه منصوب و مشغول به كار شد.

تشكل همسران ديپلمات هاي ايراني ضمن دعوت از جمع همسران ديپلمات هاي كشورمان و تشكيل جلسات، تلاش دارد ظرفيت ها توانمندي و تجارب همسران ديپلماتهاي كشورمان طي دوران ماموريت در خارج از كشور را مطالعه بررسي و راه هاي سازماندهي و استفاده از ظرفيت را فراهم آورد.

خانم نظري داراي دكتراي داروسازي مي باشد.

همسر متكي دو ماه پيش به اين سمت منصوب شده اما تاكنون از افشاي حكم انتصاب وي خودداري شده است.

در متن اطلاعيه وزارت امور خارجه ذكر نشده كه خانم نظري همسر آقاي منوچهر متكي است.

محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري هفته گذشته در گفتگو با خبرنگاران، انتصابات فاميلي در وزارتخانه ها را تكذيب و از آن اظهار بي اطلاعي كرده است.