February 21, 2013

سبب

جایی گفته بودی زیاد مرام گذاشته ای و بس است دیگر
و من هنوز در عجبم این چه مرامی است که به واژه می آید
مرام آن چیزی است که بر زبان نیاید

کاش یاد می گرفتیم

February 15, 2013

سبب

زخمه 
این نامی بود که از همان ابتدا مرا خطاب می‌کردی به این نام، زخمه
زخمه بودم برایت
شاید از همین رو تحمل نداشتی
دوست می‌داشتی زخمه را، تحمل‌اش را اما نه،‏
رفتی، زخمه ماند، بی هیچ سازی
صدایم تمام شد و سازی نبود که زخمه‌ها بر آن فرود آیند
من هنوز زخمه‌ام، مینایم، حتی اگر به ظاهر سازی نباشد،‏
خودت بهتر از هر کس دیگر می‌دانی که تا ابد برایت همان زخمه خواهم ماند، همان مینا،‌‏
همان زخمه‌ای که هیچ‌کس دیگر را توانِ برابری با من نیست.‏
زخمه‌ای برای سازی که تویی