May 31, 2007

اگر هستی

این همه اندوه در دل چه کسی جا می شود
این چنین که تویی

مردان و زنان یک روی سکه

روز-داخلی
مطب دکتر اورولوژ
ساعت 6
(منشی رو به بیماران می کند و می گوید دکتر ساعت 6:20 تشریف می یارن)
+آقا شما این دکترو خوب می شناسین؟
-آره دکتر خوبی یه. داماد من مشکل داشت. ایشون عمل کردن. الان یک هفته است و حالش خیلی هم خوبه.
+رفته بودم بیمارستان... اون جا گفتن این دکتر خوبه، منم گفتم که حالا که این همه دکتر دیدن یه سر هم بیام پیش ایشون
(منشی آقای دکتر، آقایی است که سولیتر بازی می کند و درست دو دقیقه قبل از ورود آقای دکتر، کامپیوتر را خاموش می کند)
+حالا مشکل شما چی هست
(مرد دوم در گوشی)
- من فتق دارم
+ این که مشکلی نیست. آقا پدر من 30 سال فتق داشت از عمل می ترسید هیچ وقت هم عمل نکرد، فتق اصلا عمل ساده ای یه. اگه عملش هم نکنی چیزی نمی شه.
خدا نصیب نکنه. پروستات !! که نداری؟
- نه. مشکل پروستات ندارم.
+ چه خوب. آقا دمار از روزگار آدم در می یاره ، هیچ کی هم نمی تونه واست کاری بکنه. یه ادرار ساده هم نمی تونی بری. راستی می تونی بری بیمارستان ... اون جا شما که بیمهء ... داری واست مجانی عمل می کنن. دکتر... اون جاست کارش خیلی خوبه تا حالا یک میلیون تا عمل کرده. مطبش هم خیابون... ئه. یه زنگی بزن برو پیشش.
- آخه دکتر قلبم گفته فعلا نمی تونی عمل کنی. یه ماه باید دارو بخوری...
( در همین موقع -راس ساعت 6:20- دکتر وارد می شود)
(بیمار اول باید برود داخل اتاق آقای دکتر و گفت و گو نیمه کاره می ماند.

عجیب

انسان موجود عجیبی است. پر از شگفتی و پر از رفتارهای پیش بینی نشده.
وقتی کسی را از کودکی به اقتدار بشناسی و سختی و جلوی چشمانت با یک جملهء ساده اشک در چشمانش حلقه بزند و بغض راه گلویش را بگیرد، چه چیز جز تعجب داری که پیشکش کنی؟
پیشکش کسی که این همه سال بدون ذره ای محبت زندگی کرده. پیشکش کسی که انسان است و مهربان اما خانواده، جامعه و همه و همه از او کسی ساخته اند که کوچک ترین احساساتش را هم بروز ندهد.
می دانم که کاری نخواهم کرد. دلم نمی خواهد به روزی برسم که افسوس بخورم. دلم می خواهد قبل از همه کسانی که دوستشان دارم و جرات و فرصت ابراز نه! بمیرم.
کاش خانوادهء مهربان تری داشتی
...

May 29, 2007

پروژه 3-

از همهء کسایی که کمک کردن ، چه ایمیل زدن چه کمک مالی، ممنونیم.
قرار شد همان دوست پی گیری کنه و ما رو در جریان خانه گرفتن اون خونواده قرار بده. منم این جا به شما خبر می دم.
(لطفا دیگه واسه واریز وجه ایمیل نزنید)
در ضمن یه مورد دیگه هم هست اون هم این که پولی که جمع شد یه کم خورده ای داره (حدود 40-50 تومان) که قرار شد صرف مورد دیگه ای بشه. فقط گفتیم خبرداشته باشید.(یعنی اگه کسی رو دیدیم که همین پول هم بهش کمک می کنه به اون کمک کنیم)
ارادت

May 27, 2007

پروژه3

از دوستان عزیزی که قراره کمک کنن و ایمیل زدن ممنونیم. تا این جا با قول هایی که داده شده، پول جمع شده تلقی می شه. فقط لطفا دیگه تا فردا بهم برسونین تا بتونیم زودتر به این خونواده کمک کنیم

May 24, 2007

پروژه3

تا الان حدود 500 هزار تومان جمع شده( البته با اونايي كه قول دادن ولي هنوز پول به حساب واريز نشده) اينو گفتم كه بگم وضعمون خوبه و اگه كسايي كه دلشون مي خواد كمك كنن ولي هنوز تصميم قطعي نگرفتن بجنبن به زودي مي تونيم به اين خونواده كمك كنيم.
ارادت

May 23, 2007

دور دور ماست

همه بايد كتك بخورند به زندان بروند
همه مجرم اند مگر اين كه خلافش ثابت شود

پروژه

لطفا پروژهء 3 را جدي بگيريد و اگه دوست دارين لينك بدين. اين خانواده واقعا به اين پول نياز دارن.
ممنون

دی روز

امروز روزی بود که به این زودی ها تکرار نخواهد شد، امروز روزی بود که با امید آغاز شد و دو سال پیش به تباهی پیوست. امروز دوم خرداد بود.

May 21, 2007

پروژه3- کمک

"خانواده نيازمندي را ميشناسم كه ميخواهم كمكشان كنم
اين بندگان خدا يك خانواده سه نفره هستند با يك بچه يك ساله كه صاحبخانه بيرونشان كرده
الان 4 ماه است كه در مسافرخانه زندگي مي كنند
شوهر نمي تواند زن و بچه اش را در آن مسافرخانه ميدان قزوين تنها بگذارد و برود كار كند
احتمالا حدس ميزني كه در مسافرخانه چه جور آدمهايي پيدا ميشوند
كار مرد تعمير وسايل الكتريكي است كه آن را در خانه اش انجام مي داد و حالا سفارش مي گيرد كه در خانه مردم تعمير كند برايشان
خلاصه اينكه تنها مشكلشان پول پيش خانه است،دنبال وام از كميته امداد گرفته تا مجلس هم رفته اند رفته اند
اما همه فكر مي كنند اينها صدقه مي خواهند
توقعي هم ندارند،مي گويند با يك ميليون تومن در جنوب شهر خانه اي مي گيرند
در فكر اين هستم كه برايشان كمك جمع كنم و به اسم وام بهشان بدهم
يعني اگر نگويم وام است اصلا قبول نمي كنند
فكر مي كني از كجا شروع كنم؟
"
این نامهء دوستی است که از من هم فکری خواسته و باز من دست یاری به سوی شما دوستان عزیز دراز می کنم که همیشه کمک کرده اید. لطفا در صورتی که مایل به هم کاری هستید به همان شماره حساب قدیم پول واریز کنید یا ایمیل بزنید که شماره حساب را بدهم. ممنون

ادامه

این که در پست قبلی ام نوشتم دلیل اصلی اش همین برخورد های مشابه هفت تیر بود. نوعی قدرت نمایی پلیس برای مردم عادی . زهرچشم گرفتن از ما مردم عادی. این که ثابت کنند وقتی می توانیم با قداره کش ها و لات ها این جوری برخورد کنیم حساب شما که پاکه. سر خونین آن زن بی پناه را حتما دیده اید. آن که به خاطر بد حجابی حجاب از سرش کشیده اند!!
این که دانش جوی ریقو خفه شو. گنده لات ها را تنبیه کردیم آفتابه به گردن و خونین مالین کردیم. تو که عددی نیستی. آی ضیعفه حق می خواهی، حق ات را می گذاریم کف دستت، اصلا کف دستت چرا؟ می کنیم توی فرق سرت آن حقی را که می خواهی سرت که شکست می فهمی ما کی هستیم. حالا هی بریز توی خیابان و امضا جمع کن.
فعلا زمان زمان ماست و کسی حق ندارد، شیر فهم می شوید یا باز هم نشان بدهیم؟

پ.ن: این هم خبری دیگر از عدالت و خیرخواهی نیروهای مخلص مملکت.
(دوباره نگید که همه رو به یه چشم نیگا می کنم، نه ولی وقتی کسی اسمش پلیسه باید حداقل کمی از مردم معمولی که ما باشیم بهتر باشه و با خطاهای کم تر و قابل اعتماد.)

May 20, 2007

آشفته

ذهنم درگیر است و آشفته . نمی توانم ذهنیات م را مرتب کنم . پاره پاره هایش به این شرح است:
تلویزیون جمهوری اسلامی همیشه تصاویر خشنی از پلیس آمریکا در برخورد با بدبخت بیچاره های! آمریکایی پخش می کرد و خشونت پلیس را متهم می کرد.
تلویزیون جمهوری اسلامی تصاویری از پلیس فداکار ایران پخش می کند که اراذل و اوباش را کتک می زنند و مقتدرانه می خواهند تا آخرین نفر اراذل را جمع نکرده اند کوتاه نیایند.
حالم بد می شود. این ها که چهره های خود را پوشانده اند بیش تر به اراذل می مانند تال آن ها که کتک خورده اند. اشتباه نکنم من از آن ها دفاع نمی کنم ولی نمی توانم به خودم یا هیچ کس دیگری حق بدهم که از این حرکت خوش حال باشد. حرف همیشگی ام این است. چه چیزی، اتفاقی، تربیتی، اجتماعی، فقر یا ثروتی، این ها را به این جایی که الان هستند رسانده؟ خفاش شب را اعدام کردند چه شد؟ عنکبوت و عقرب و سوسک و هزار قاتل دیگر از آستین همین جامعهء اسلامی بیرون آمد. در جامعه ای که خشونت قانونی شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟
جواب قداره کشی، قداره کشی است؟؟

گسترهء خشونت

تکه هایی از یک برنامه را دیده بودم و ذهنم مشغول بود. دلم می خواست چیزکی بنویسم اما نمی شد تا دیدم دوست مهربانم مطلبی نوشته. بخوانیدش

May 16, 2007

انتظار

رفته بودی کمی هوا بخوری و برگردی.
سال هاست پشت پنجره نشسته ام و خبری نیست
دیگر زنگ این خانه را هیچ نامه رسانی به صدا در نمی آورد

تا نمی دانم چه وقت

یکی می میرد و دیگری به دنیا می آید و این بازی همیشه تکرار می شود

May 13, 2007

توو این مدت یه سری کتاب خوندم(تربیت اروپایی، تریسترام شندی، راز فال ورق،قاضی و جلادش، سوء ظن و...) و یه سری فیلم دیدم( Red dragon, Awakening, Babel, King of Comedy, Queen, The last Tycoon, Eros, Crash, Angels in America(series),The last king of Scotland, Blind chance The De cameron, ...)
حالا باید دید کی حوصله می کنم که در موردشون بنویسم!

May 4, 2007

vergessen

کودک پله ها را رفت پایین، فروشگاه جایش عوض شده بود و بزرگ تر، کودک اما یاد روزی افتاد که چشم هایش را بسته بود و ...
نتوانست ، برگشت

همه چیز قدیمی شده حتی پلاک

چاره نیست بی چاره را
راه نیست بی راه را
خواب نیست بی خواب را


May 2, 2007

شاخََُُِِْْْ

عصر خارجي ميدان ونك
چهار پليس زن كه فقط چهره دو تايشان را ديدم. هر دو ابروهاي تاتو شده و آرايش غليظ چشم داشتند و به ملت گير مي دادند.

در مورد مطلب قبلي هم بنده آهنگ را شنيدم ولي ظاهرا كپي غيرمجاز قاسم افشار بوده از روي آهنگ ابي. در هر صورت اين آهنگ به اسم ابي معروف است و نه افشار!

May 1, 2007

گزارش اقلیت

به گزارش خبرگزاری مهر رئیس جمهور ممنوع التصویر شد. برای جزئیات بیش تر به وبلاگ شوپه مراجعه فرمایید

وقاحت

صدا و سیما وقیح است در این شکی نیست. ترانهء خلیج فارس ابی را پخش می کنند و می نازنند به خلیج همیشه فارسشان اما بوی ریا، دغل ، دزدی، و هزار کثافت دیگر دیگر همه جا را برداشته.
ابی یا خوب است یا بد. به تعریف خودشان خاکستری نداریم همه فقط در خودی و غیر خودی معنی پیدا می کنند و ما آخر نمی فهمیم ابی خوب است یا بد.
خلیج فارس چی؟ کسی حرف خوبی می زد، گفتند ملت ما 7000 ساله است و او گفت این از خوبی این ملت نیست از پدر سوختگی این ملت است که این همه سال دوام آورده!