May 2, 2006

خواب های بی پایان

باید بروم
از این همه خواب که می آیند
باید بگریزم
...

2 comments:

Anonymous said...

اتفاقا الان فقط می خوام بخوابم ... شاید بعداز یه خواب حسابی بتونم خودمو جمع و جور کنم

Anonymous said...

گاهی وقتها گریزی نیست

میدونی،درسته که ما زیاد این خارجی ها رو تحویل نمیگیریم ! ولی خوب بعضی وقتا حرفای خوبی میزنن
You can run,but you can't hide !