February 12, 2009

نگرانم

سناریوهای کیهان شروع شده و یکی از چیزهایی که خیلی ازش می ترسیدم و گاهی به دوستام می گفتم هم توش هست: ترور
از اون طرف این داستان چندپارگی های این وری ها که نمی تونن یه جبهه متحد تشکیل بدن می ره رو اعصابم. کسی به کسی سهم نمی ده همه فکر می کنن فقط باید رییس جمهور باشن که بتونن کاری بکنن، کسایی که خواب بودن بیدار شدن و حالا می خوان سر رشته رو بگیرن دستشون
نمی دونم چه جوری می شه با اینا حرف زد و یه سری اصول اولیه رو که خودشون باید بلد باشن بهشون یاد داد.
به قول اون پسر توی فیلم ده:
ببین مادر من تو هیچ گهی نخواهی بشی

این است حکایت ما

No comments: