زخمه
این نامی بود که از همان ابتدا مرا خطاب میکردی به این نام، زخمه
زخمه بودم برایت
شاید از همین رو تحمل نداشتی
دوست میداشتی زخمه را، تحملاش را اما نه،
رفتی، زخمه ماند، بی هیچ سازی
صدایم تمام شد و سازی نبود که زخمهها بر آن فرود آیند
من هنوز زخمهام، مینایم، حتی اگر به ظاهر سازی نباشد،
خودت بهتر از هر کس دیگر میدانی که تا ابد برایت همان زخمه خواهم ماند، همان مینا،
همان زخمهای که هیچکس دیگر را توانِ برابری با من نیست.
زخمهای برای سازی که تویی