آمارها نشان میدهد تولید برق در ایران 46000مگاوات است. که تا همین اواخر مصرف+صادرات با تولید همخوانی داشتهاست. حالا وزیر نیرو میگوید 46000 نیست و نزدیک 36000 است. 46000 آمار وزیرنیروی قبلی است که احتمالا چون متعلق به دولت مافیا باشد حتما دروغ میگوید و وزیر فعلی راست میگوید.(هرچند به احتمال قویتر هر دو راست میگویند و 10000 تا هم در اثر شبکهی فرسوده تلف میشود). خوب بیایید فرض کنیم 36000 تا.
خود وزیر محترم میگوید اگر مردم 10درصد صرفهجویی کنند خاموشی نداریم. از طرفی باز آمار رسمی نشان داده که مصرف برق در ایران سالانه 10 درصد افزایش پیدا میکند و باید دولتها در این مورد با سرمایهگذاری و توسعه سعی کنند از این رشد عقب نیافتند.
یک واقعیت دیگر هم وجود دارد که پروژههای توسعهای در برق دو سال طول میکشد تا به بهرهبرداری برسد.
واقعیت دیگر این است که درصد کمی از برق ایران(2000مگاوات در سال86) برق آبی است به طوری که از برق آبی فقط برای زمانهای پیک به عنوان کمکی برای برق اصلی که برقگازی است استفاده میشود.
حالا. مساله واضح است. دولت بیلیاقت به جای سرمایهگذاری دربرق پولها را داد دست مردم که بنگاه زودبازده بزنند. مردم هم پول مفت را گرفتند و رفتند بنگاه املاک تا ببینند خانهی چندخوابه میشود خرید. خانه گران شد. از طرفی شرکتهای پیمانکاری مرتبط با برق یکی پس از دیگری ورشکسته شدند. این حرف تحلیل نیست. خبر است. چند تا از دوستانم در همین شرکتها کار کردهاند. یکی چند روز پیش میگفت: شرکت قبلیاش که پیمانکار برق منطقهای بوده دارد از جیب میخورد. رییسش اعلام کردهکه هر که میخواهد برود برود و در حال دست و پا زدن برای نمردن هستند. شرکتهای دیگر هم که با آنها ارتباط دارند هم وضعی مشابه دارد به طوری که به محض این که مناقصهی یک پروژهی کوچک میرسد شرکتها مانند گرگهای گرسنهای که بر سر گنجشک بجنگند وارد نبرد میشوند.
سرمایهگذاری نشده و حالا سیستم موجود جواب نمیدهد.پس دلیل مشخص و واقعی خاموشی سوء مدیریت و بیلیاقتی دولت بوده است. اما دولتی که با دروغ زنده است بلد است چه کند. همهچیز را میاندازد گردن خشکسالی و دروغ میگوید. مردم هم که نمیدانند چند درصد برق از آب است باور میکنند و همهچیز مرتفع میشود.
کار نامردی کاش به همینجا تمام میشد. این بی لیاقتی میتواند تازه تبدیل به یک وسیله برای توجیه بیلیاقتیهای دیگر هم باشد.
روزی چهار ساعت برق همهی کشور میرود. بعضی جاها دوساعت. بگیریم 3 ساعت میانگین. شب که برق چندانی مصرف نمیشود . این سه ساعت متعلق به روز است که اگر بگیریم 16 ساعت روز، می شود حدودا 20درصد. یعنی الان 20 درصد از مصرف لازم را ما کم داریم. وزیر هم می گوید ده درصد صرفهجویی (که اشتباه است). حالا باز حرف وزیر را هم در کنار محاسبهی واقعیت در نظر بگیریم می شود 15 درصد کمبود. یعنی حدودا (برمبنای همان 35000 مگاوات وزیر) 5.25 هزار مگاوات کمبود.
وزیر محترم فرموده که اگر نیروگاه بوشهر راه افتاده بود خاموشی نداشتیم! خوب ببینیم عمق فاجعه در این حرف چه قدر است:
نیروگاه بوشهر وقتی هم راه بیافتد در فاز اول 500 مگاوات برق تولید میکند. و نهایتا هم کلا 1000مگاوات برق خواهد داد. حالا فرض کنیم منظور وزیر راه افتادن کامل بوده و همان 1000مگاوات را میگوید. این هزار مگاوات جمعا میشود 2.8 درصد از کل برق مورد نیاز کشور. چهطور میشود با 2.8 درصد، کمبود 10درصدی ادعایی وزیر و 15 درصدی محاسبهشدهی سطور بالا را جبران کرد؟ واضح است، مردم این حرف را باور میکنند و لابد پیش خودشان خیلی هم صلوات به روح آقای احمدینژاد میفرستند که کشور را تا آستانهی جنگ خانمانسوز برای این خدامگاوات! پیشبرده و حالا دارد برای کشتههای دشمن در نواحی مرزی قبر حفرمیکند. مردم چهمیدانند چهقدر برق کم داریم و نیروگاه بوشهر چه قدر برق تولید خواهدکرد. با اینهمه تبلیغاتی که سر هسته و اتم شده فکر میکنند یا راه افتادن نیروگاه تمام برق خاورمیانه را میشود تامینکرد و اصلا دیگر به سد و نیروگاه گازی نیازی نیست. بعد هم که الان به خاطر خشکسالی برق نداریم پس چه قدر خوب شد که آقای احمدینژاد مقاومت میکند.
به این میگویند تبدیل تهدید به فرصت. حماقتها و بی لیاقتیها را با دروغ تبدیل کن به شایستگی و تلاش. احتمالا مردم هم باور میکنند. و واقعا باور میکنن