June 3, 2011

تاریکی

تاریکی می پراکنند و کینه
این حجم کینه کجا سر باز خواهد کرد؟
کسانی را می بینم که جزو آرام ترین آدم های این مملکت بودند و حالا جز به راه های خشن فکر نمی کنند؟ چرا کاری می کنند که همه به خون هم دیگر تشنه باشیم؟
چرا پیرمرد ملای مسجد فریادزنان و تحقیرکنان از مسجد خارج می شود. جماعتی را تحقیر می کند که آرام ایستاده اند و می خواهند فاتحه ای بخوانند؟
متحیرم از این حجم کینه که بازتولید می شود.‏
از چه روزی ختم گرفتن در مسجد کاری غیر قانونی شده، که برای رفتن به مراسم ختم بگیرندت و بعد امضا بگیرند که در مراسم ختم غیرقانونی شرکت کرده اید؟
شاید سکوت بهترین راه باشد برای این حجم از سوال که در ذهنم می چرخد و گرداب می شود و مرداب می شود و تاریکی را ایا پایانی هست؟

1 comment:

میثم آزاد said...

تاریکی: ترجمه ی دیگر سکوت