تاریکی می پراکنند و کینه
این حجم کینه کجا سر باز خواهد کرد؟
کسانی را می بینم که جزو آرام ترین آدم های این مملکت بودند و حالا جز به راه های خشن فکر نمی کنند؟ چرا کاری می کنند که همه به خون هم دیگر تشنه باشیم؟
چرا پیرمرد ملای مسجد فریادزنان و تحقیرکنان از مسجد خارج می شود. جماعتی را تحقیر می کند که آرام ایستاده اند و می خواهند فاتحه ای بخوانند؟
متحیرم از این حجم کینه که بازتولید می شود.
از چه روزی ختم گرفتن در مسجد کاری غیر قانونی شده، که برای رفتن به مراسم ختم بگیرندت و بعد امضا بگیرند که در مراسم ختم غیرقانونی شرکت کرده اید؟
شاید سکوت بهترین راه باشد برای این حجم از سوال که در ذهنم می چرخد و گرداب می شود و مرداب می شود و تاریکی را ایا پایانی هست؟
1 comment:
تاریکی: ترجمه ی دیگر سکوت
Post a Comment