December 29, 2010

کیف

همه جور کیفی دارم. از کیفی که فقط توش می شه چهار تا سکه گذاشت تا کوله ای که بتونی خودت رو هم توش جا بدی.‏
بیش تر این کیفا کادو بودن از طرف کسایی که منو دوست دارن. کیف هایی که خودشون درست کردن یا واسم خریدن.‏
هر کدومشون هم یه جورایی شبیه خودم هستن، بیش ترشون بداخلاقن، بعضی هاشون، مهربونی هاشون و قشنگی شون قایم شده توی خود کیف و بیرونش ساده است، مثلا یکی شون هست که یه کیف خیلی ساده از پارچه کرم رنگه که از بیرون مثل ساک خرید مادربزرگاست، ولی توش چن تا جیب داره که روی هر کدوم یه چیزی گلدوزی شده، قاصدک، سرو، کفشدوزک، کسی که اینو برام دوخته می دونه که من چه قدر کفشدوزک دوست دارم، تا همین الان فقط دو نفر بودن که می دونستن من چه قدر کفشدوزک دوست دارم، ولی حالا همه شما می دونین.‏
یکی شون نمدیه، یه خرس مهربون دارم که برام از اون سر دنیا برام خریده آورده، همونیه که توش فقط چهار تا سکه جا می گیره. یکی شون چرمیه و خیلی متشخصه، شبیه منه وقتی سعی می کنم کفش پاشنه دار بپوشم و شلوار اتو زده و بارونی مارک دار!‏
...
راستی یادم رفت بگم، من ولی هیچ وقت کیف لوازم آرایش نداشتم، آخه لوازم آرایش هم ندارم.‏

No comments: