October 3, 2002

يه خواب ديدم با قضايی کاملا بورخسی.
الان که دارم بهش فکر می کنم کلی ازش خوشم اومده اگه من لينچ بودم حتما اين يه فيلم بود.
گرفتن يه نشان از توی دل ويندوزم. بعد يه فضايی که مثلا انشگاه بود ولی عملا ورودی خونهء مامان بزرگم يا ورودی هر جای ديگه ای می تونست باشه
و ديدن يه نفر که مطمئن بودم همين الان تر توی خوابم ديدمش با همون جزئياتی که اون جا ديدمش و تلفن و خيلی چيزای ديگه
شايد هم فقط برای من اين جوری يه!

No comments: