September 4, 2005

شماره‌ات را ندارم.
زنگ نمي‌زني
نمي‌آيي
اين‌جا دلم تنگ مي‌گيرد و خفه مي‌شوم.
اما نمي‌توانم بغلت كنم و محكم فشارت دهم.
مامان...

No comments: