حالا می توانم دسته بندی کنم, ما-مردم-:
1- برای رسیدن به مقصد سوار ماشین های قراضه ای می شویم که راننده هاشان تصور می کند بهترین ماشین با ضریب اطمینان بالا را دارند و چنان می رانند که انگار رالی است و در انتهای خط جایزه نصیبشان خواهد شد.
2- سوار اتوبوس هایی می شویم که می بینیم یک طرف آن کاملا به زمین چسبیده و اصلا به این فکر نمی کنیم که آیا این اتوبوس می تواند این همه آدم را به مقصد برساند( حتما گاهی دیده ایم که مسافران اتوبوس شرکت واحد در بزرگ راه ها سرگردانند, چرا که دیگر قادر به حرکت نیست.)
3- جانمان را به دست موتورسوارانی می سپاریم که لایی می کشند و به هر حیله ای شده می خواهند زودتر به مقصد برسند.
4- سوار قطارهایی می شویم که زمان رضاخان خریداری شده اند و تا به حال جان می کنند.
5- سوار هواپیماهای اسقاطی می شویم که گاهی حتی خلبان هم حاضر نیست سوار آن شود!
پس گناه این ها فقط به گردن مسئولان بی مسئولیت این مملکت نفرین شده نیست. گناه از خود ما هم هست. چند بار تا به حال وقتی اتوبوسی را با این وضعیت دیده ایم, سعی کرده ایم از حقوق خود دفاع کنیم و حداقل کمی صبر کنیم تا حقوقمان را گوشزد کرده باشیم و منتظر اتوبوس بهتری شویم, به کجا اعتراض کرده ایم که این وسایل نقلیه نمی توانند حافظ جان ما باشند؟!
کرور کرور می میریم و باز فردا همان هستیم که بودیم, هیچ کداممان نمی پرسیم چرا؟ فقط کمی تاسف می خوریم, عصبانی می شویم, فحش می دهیم و باز فردا سوار همان وسایلی می شویم که دی روز جمعی از ما را راهی آن دنیا کرده بودند.
شهید می شویم و مسئولان به خوبی از ما یاد می کنند و به خاطرمان می آورند که باعث شده اند کنج خانه نمیریم. چرا که وقتی زنده بودیم اعتراضی نکرده بودیم!!!
1- برای رسیدن به مقصد سوار ماشین های قراضه ای می شویم که راننده هاشان تصور می کند بهترین ماشین با ضریب اطمینان بالا را دارند و چنان می رانند که انگار رالی است و در انتهای خط جایزه نصیبشان خواهد شد.
2- سوار اتوبوس هایی می شویم که می بینیم یک طرف آن کاملا به زمین چسبیده و اصلا به این فکر نمی کنیم که آیا این اتوبوس می تواند این همه آدم را به مقصد برساند( حتما گاهی دیده ایم که مسافران اتوبوس شرکت واحد در بزرگ راه ها سرگردانند, چرا که دیگر قادر به حرکت نیست.)
3- جانمان را به دست موتورسوارانی می سپاریم که لایی می کشند و به هر حیله ای شده می خواهند زودتر به مقصد برسند.
4- سوار قطارهایی می شویم که زمان رضاخان خریداری شده اند و تا به حال جان می کنند.
5- سوار هواپیماهای اسقاطی می شویم که گاهی حتی خلبان هم حاضر نیست سوار آن شود!
پس گناه این ها فقط به گردن مسئولان بی مسئولیت این مملکت نفرین شده نیست. گناه از خود ما هم هست. چند بار تا به حال وقتی اتوبوسی را با این وضعیت دیده ایم, سعی کرده ایم از حقوق خود دفاع کنیم و حداقل کمی صبر کنیم تا حقوقمان را گوشزد کرده باشیم و منتظر اتوبوس بهتری شویم, به کجا اعتراض کرده ایم که این وسایل نقلیه نمی توانند حافظ جان ما باشند؟!
کرور کرور می میریم و باز فردا همان هستیم که بودیم, هیچ کداممان نمی پرسیم چرا؟ فقط کمی تاسف می خوریم, عصبانی می شویم, فحش می دهیم و باز فردا سوار همان وسایلی می شویم که دی روز جمعی از ما را راهی آن دنیا کرده بودند.
شهید می شویم و مسئولان به خوبی از ما یاد می کنند و به خاطرمان می آورند که باعث شده اند کنج خانه نمیریم. چرا که وقتی زنده بودیم اعتراضی نکرده بودیم!!!
3 comments:
اما اگر اعتراض کنیم سعادت استقبال از مرگ رااز کف می دهیم و در همان کنج خانه می میریم چون همه ی آنها که اعتراضت در مسیر بهبود وضعشان بوده طردت میکنند و به سخره ات می نشینند. نه؟
well said, az mast ke bar mast
سلام ...بله و چه سعادتی بالاتر از شهادت باید دست کسانی را که مسبب این امر بوده اند را ببوسیم ...مووووچ
Post a Comment