December 23, 2005

قهرمان نه

هميشه همين طور بوده است. اما خوش حالم كه اين يكي قبل از اين كه بميرد دلش را به دست آوردند.
اما چيزي گلويم را مي فشارد، انگار كه ما از هر قماش كه باشيم، رعيت! يا شازده! خون نوكري در رگ هايمان است. بابا همه از جنس خودمانند، پس چرا تعظيم كنيم؟ چرا نمي توانيم احساساتمان را به درستي نشان دهيم و مي پنداريم براي دوست داشتن كسي، بايد در مقابلش دولا و راست شويم؟
هر چه بود، اما ، دستتان درد نكند.

No comments: