حالا که خوب فکر می کنم می بینم این بی خوابی از خیلی دور با من بوده.
همیشه مامان یا خواهرم با من می خوابیدن تا خوابم ببره و شب به خیر که می گفتم چن دقیقه بعد می گفتم یه چی بگم و بعد شب به خیر و این پروسه چن ساعتی طول می کشید.
حالا دی شب همین بلا رو سر ئه سرین در آوردم.
همیشه مامان یا خواهرم با من می خوابیدن تا خوابم ببره و شب به خیر که می گفتم چن دقیقه بعد می گفتم یه چی بگم و بعد شب به خیر و این پروسه چن ساعتی طول می کشید.
حالا دی شب همین بلا رو سر ئه سرین در آوردم.
3 comments:
تازه من فكر كنم خودم بدتر از تو بودم كه ديشب!
salam soale mano didi ya pakesh mikoni man khodam nemibinamesh chera ?
پرسیدم احساس میکنم سنگی در گلویم است تو رو یاد چی میندازه ؟
واي منم همينطوري بودم از بس ده بار ميگفتم شب به خير بازم نميخوابيدم الان بچه هام عين خودمن!
Post a Comment