April 30, 2008

به روزرسانی امکانات بیدار خوابی

توانایی جدیدی به خواب هایم اضافه شده:
در خواب و بیداری هایم که این روزها زیاد شده و عملا نمی فهمم که خوابیده ام یا نه! خوابِ نوشته های ننوشتهء دوستانم را می بینم. خواب مطالبی که انگار در ذهنتان باشد و کلنجار بروید که بنویسیدش یا نه
پررنگ ترین ها مجرد و قلنبه و علیف و علیع هستند
گفتم که گفته باشم

April 24, 2008

هر دم از این باغ بری می رسد

محرابیان: هر 10 روز یک طرح صنعتی در ونزوئلا افتتاح خواهیم کرد

آقایان که انقدر سرعت عمل دارند چرا در مملکت خودشان از این گل ها به بار نمی آورند؟

April 22, 2008

امروز روز زمین بود

نامهء رییس یکی از قبایل سرخ پوستی به سال 1825 میلادی


رییس جمهور در واشنگتن نامه ای نوشته و طی آن خواستار خرید زمین ما شده است. اما چگونه می توانید آسمان را و زمین را بخرید یا بفروشید؟ این فکر برای ما عجیب است. اگر ما صاحب تازگی هوا یا درخشندگی آب نباشیم چگونه می توانید آن را خریداری کنید؟

هر پارهء این زمین برای مردم من مقدس است، هر برگ سوزنی درخشنده کاج، هر ساحل شنی، هر مهی در جنگل های تاریک، هر مرغزاری و هر حشرهء وزوزکننده ای. همه این ها در خاطره و تجربهء مردم من مقدس اند.

ما شیره ای را که در گیاهان جریان دارد، به اندازه خونی که در رگ هایمان جاری است می شناسیم. ما پاره ای از زمین هستیم و زمین پاره ای از ماست. گل های عطرآگین خواهران ما هستند. خرس، گوزن و عقاب بزرگ، برادران ما هستند. یال های صخره ای، شادابی مرغزاران، گرمای بدن اسب و انسان همه به یک خانواده تعلق دارند.

...

زمزهء آب، صدای پدرِ پدرِ من است.

رودخانه ها برادارن ما هستند. آن ها عطش ما را فرو می نشانند. بلم های ما را به حرکت در می آورند و به کودکانمان غذا می دهند. پس باید با رودخانه ها همان قدر مهربان باشید که با برادرانتان.

... به یاد داشته باشید که هوا برای ارزشمند است، که هوا روح خود را با زندگی قسمت می کند و زندگی را ممکن می کند. باد که نخستین نفس را به پدربزرگ ما ارزانی داشت، آخرین آه او را نیز دریافت می کند...

آیا آنچه را که ما به فرزندان مان یاد داده ایم شما نیز به فرزندانتان یاد خواهید داد؟ این که زمین مادر ماست؟ و هر اتفاقی برای زمین بیفتد، برای همهء فرزندانش نیز خواهد افتاد؟

...

سرنوشت شما برای ما یک راز است. هنگامی که ... و چشم اندازهای تپه های زیبا را سیم های سخن گو لکه دار کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟

...

هنگامی که آخرین سرخ پوست با خلق و خوی بیابانی اش از میان برود و خاطره اش فقط سایه ابری باشد که از فراز مرغزار گذر می کند، آیا این ساحل ها و جنگل ها هم چنان در این جا خواهند بود؟ آیا چیزی از روح مردم من باقی خواهد ماند؟

....

پسرک و من توی آسانسور بودیم، پنج طبقه فرصت داشتیم که به هم دوست بشیم و اون هی به من لبخند می زد.
پرسیدم:
- داشتی چی بازی می کردی؟
=رفته بودم پیش دوستم. شما خارجی هستین؟
-نه! مگه نمی بینی فارسی حرف می زنم؟ من ایرانی ام
=آخه یه جوری هستین( و خندید)

رسیدیم
با هم دوست شدیم، به همین سادگی

اطلاع رسانی

لطفا اگه کسی از بانک ملی شعبه دریان نو(ستارخان) پولی به حساب من واریز کرده یه ایمیلی بهم بزنه و بگه که این پول بابت چیه

April 19, 2008

چرا با خودم روراست نیستم؟

خسته شدم از زندگی زیر زمینی، دلم فریاد می خواد

April 13, 2008

پروژه - سمعک

با تشکر از همه دوستان
پول مربوط به این پروژه جور شد (البته با حساب کسایی که قول دادن)
ارادتمند
ایران چریتی!
ق

April 9, 2008

پروژه

برای خرید سمعک برای یک نوجوان تا الان 200هزار تومان جمع شده؛ 800هزار تومان دیگه لازم داریم

نوستالژی

این وسیله آشپزخونه هست که تخم مرغ آب پز رو قطعه قطعه می کنه، ما تو خونه یه دونه از اونا داشتیم ؛ الان دلم تنگ شد واسش

April 8, 2008

نیمرو

از صبح دلم عجیب هوای نیمرو کرده .
تابهء چدنی بزرگ، کرهء داغ شده
تخم مرغ هایی که جیلیز و ویلیز می کنند
و مهم تر از همه
سفره که پهن شده از این سر تا آن سر اتاق مهمان خانه، لته های چوبی پنجره ها کنار رفته و گل های شمعدانی چیده شده روی هره
دلم صبحانهء دسته جمعی می خواهد

باغچه بان بی باغچه

بهمن اولین کسی است که خبر را می دهد. مهراد اما جور دیگری نوشته است.
به این فکر می کنم: بیش تر از آن که باغچه بان نداشته باشیم دیگر باغچه ای نیست.
این جا باغچه را سوخته اند و گل ها را پژمرده
رنگین کمان اما هنوز می تواند کودکی هایمان را دمی زنده کند و باز کودک شویم و در باغچه بازی کنیم
خوش حالم که تا به حال برای هر کودکی که می شناخته ام کودکی های خودمان را با رنگین کمان ثمین تکرار کرده ام و مرگ او را باور نمی کنم.
به همین سادگی