يه وقتايی هست که صدای خنده می ترسونه منو، صدای خنده های خودم، يه چيز غريبی توشه، يه انرژی وحشتناک، يه سرخوشی غريب که از آنِ من نيست و نمی دونم از کجا می ياد، فقط می شنوم که يه صدای خيلی جوون با تمام شور و شرش می خنده....
عالم از شور و شر عشق خبر هيچ نداشت
فتنه انگيز جهان خندهء جادوی تو بود
No comments:
Post a Comment