July 25, 2006

باران اشك

تو كه بارونو نديدي
گل ابرا رو نچيدي
گله از خيسي جاده هاي غربت مي كني
تو كه خوابي تو كه بيدار
تو كه مستي تو كه هشيار
لحظه هاي شبو با ستاره قسمت مي كني
منو بشناس كه هميشه
نقش غصه ام روي شيشه
منه خشكيده درخته
توي بطنه باغو بيشه
جاده هاي بي سوارو
ساره گنگه بي وقارو تو نديدي
به پشيزي نگرفتي دله مارو
تو كه بارونو نديدي
گل ابرا رو نچيدي
گله از خيسي جاده هاي غربت مي كني
تو كه خوابي تو كه بيدار
تو كه مستي تو كه هشيار
لحظه هاي شبو با ستاره قسمت مي كني
لحظه هاي تلخ غربت
هفته هاي بي مروت
تو نبودي كه ببيني
شب تار انتظارو
همه قصه هام تو هستي
لحظه لحظه هام تو هستي
تو خيالم توي خوابم
پا به پام بازم تو هستي
منو بشناس كه هميشه
نقش غصه ام روي شيشه
منه خشكيده درخته
توي بطنه باغو بيشه
جاده هاي بي سوارو
ساره گنگه بي وقارو تو نديدي
به پشيزي نگرفتي دله مارو
لحظه هاي تلخ غربت
هفته هاي بي مروت
تو نبودي كه ببيني شب تار انتظارو
همه قصه هام تو هستي
لحظه لحظه هام تو هستي
تو خيالم توي خوابم
پا به پام بازم تو هستي
همه قصه هام تو هستي
لحظه لحظه هام تو هستي
تو خيالم توي خوابم
پا به پام بازم تو هستي
...

2 comments:

Anonymous said...

منو بشناس و باور کن که هستم

عجب خلاقیتی! من که توی این سیل باروون اشک غرقه شدم، خیلی کار عجیبی و جالبی کردی با اون عنوانش، خوش بحال خودم که پیدات کردم

Anonymous said...

ای بابا، همونجوری خیلی خوب و خوانا بودها، چرا عوضش کردین، داشتم تو باروون شنا میکردم... بارون هم باروون های قدیم، بهرحال اونجوری حس غریبی و آشفتگی رو خوب نشون میداد... خب شاید هم اوضاع روبراه شده، ای کلک