May 8, 2002
دي روز، روز خوبی بود. کار.جلسه.تاتر.دربند
و ساکتی که هی حرف می زد. اما آخر سر به خاطر متلک بقيه دوباره خفه خونِ مرگ گرفت.
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment