January 3, 2006

هر بار در تاريکی شب. نوشته ها می آيند و می روند.
ذهنم سرريز می شود و پراکنده ها يک جا جمع.
قلم که به دست می گيرم, همه هم چون کودکانی بازيگوش گريخته اند

No comments: