بیماری که از حد بگذرد می شود چیزی در حد مغز استخوان همیشه با توست و درونت.
بیماری که از حد بگذزد دیگر کاری به کارش نداری. به فکر خوب شدنش هم نیستی .
تو که نیستی بدترین دردی است که تا به حال دچارش شده ام. نمی شود کاری به کارش نداشت.
هر روز و همیشه می آید و می ماند این درد نبودنت
1 comment:
بعد از تو، پنجره كه رابطهاي بود سخت زنده و روشن، ميان ما و پرنده، ميان ما و نسيم، شكست، شكست، شكست. فروغ فرخزاد
Post a Comment