August 29, 2006

بی یار مهل ما را بی‌یار مخسب امشب


بی یار مهل ما را بی‌یار مخسب امشب
زنهار مخور با ما زنهار مخسب امشب
امشب ز خود افزونیم در عشق دگرگونیم
این بار ببین چونیم این بار مخسب امشب
ای طوق هوای تو اندر همه گردن‌ها
ما را همه شب تنها مگذار مخسب امشب
صیدیم به شصت غم شوریده و مست غم
ما را تو به دست غم مسپار مخسب امشب
ای سرو گلستان را وی ماه شبستان را
این ماه پرستان را مازار مخسب امشب
مولوی

1 comment:

Anonymous said...

یار مرا شب همه شب مرا

آقا درست نوشتین!؟
بی یار یا بیار؟