October 11, 2006
آن قدر مرده ام که حتی صدای باران هم نتوانست مرا از دخمه ام بیرون بکشد. نه باران را دیدم و نه حسش کردم. فقط صدایی بود که بر سنگ قبری می آمد.
2 comments:
Anonymous said...
کف کردم خواهر!
7:07 AM
Anonymous said...
و تو و بارانی بودن صدا و تداعی زایش... پ
12:17 PM
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
کف کردم خواهر!
و تو و بارانی بودن صدا و تداعی زایش... پ
Post a Comment