February 28, 2007

قانون بقای فیلتر

اون موقع که می خواستم مطلب بنویسم با یه اکانتی وصل بودم که بلاگر رو فیلتر کرده. الان هم یادم نیست چی می خواستم بنویسم

خط ؟

خبر رادیو: خط فقر در تهران زیر 400 هزار تومان اعلام شد
سوال: درآمد 200هزار تومان و کم تر خیلی ها کجای این خط قرار می گیرد؟
مهرت منو کشته

February 27, 2007

جریمه به دلار

مملکت به این ماهی که داره؟
صبح اول صبحی به جای اخبار جک بگن
جزایری فرار می کنه حکم واسه اش صادر می کنن
تبعیدش می کنن و جریمه اش رو هم به دلار اعلام می کنن
این جا ایالات متحده اس؟ یا ما واحد پولمون دلاره؟

می گم: نکنه اصلا خوش رفته طبس قبل از صدور حکم؟

February 26, 2007

کودک زمین من

کودک زمین من نام مجموعه ای از کودکان مهربان این جاست که تصمیم دارند برای سال نوی کودکان کار و موسسه ناشنوایان و چند جای دیگر عیدی مختصری بدهند شامل کارت تبریک دست ساز، کتاب و ...
برای آشنایی بیش تر با برنامه هایشان و کمک به آن ها به این آدرس تشریف ببرید.
ارادت

February 24, 2007

پروژهء دوم.2

خرید ها خوب پیش می ره. کلا می تونیم واسه 72 تا از بچه ها کادو بخریم. بیش تر خرید ها انجام شده. فقط مونده کتاب و خوراکی. کتاب دوشنبه خریداری می شه و خوراکی ها همون روزهای آخر. از همهء کسایی که کمک کردن متشکریم.
دستتون درد نکنه

February 18, 2007

پنجه

با مجله هایی که به درد نمی خوردند پاکت درست می کرد. پاکت ها را جمع می کرد و به پیرمردی دست فروش می فروخت.
وقت هایی که به خودش قول می داد پول تو جیبی نگیرد و روی پاهای خودش بایستد، از این کارها می کرد.!
دخترک همیشه مغرور بوده و حالا پاکت درست کردن به دردی نمی خورد.

February 16, 2007

هجرت

هیچ کدامتان بر نمی گردید
این را از وقت هایی که می آیید و نمی آیید می فهم
هر روز یکی می رود و من حتی دیگر دلی ندارم که تکه تکه شود

چک چک

فقط صدایش می آید
و مرا می برد به دور
خیالم با توست
و بارانی که می بارد

February 15, 2007

پروژهء شب عید

از دوستانی که قول داده بودن مبلغی رو جهت این پروژه(خرید عیدی برای بچه های خیابونی) واریز کنن و هنوز این کارو نکردن خواهش می کنم تا یک شنبه آخر وقت (29 بهمن- 18 فوریه) یا مبلغ رو واریز کنن یا انصراف شون رو اعلام کنن.
دوشنبه می خواییم بریم خرید و باید تا اون موفع کل پول دستمون باشه.
باز هم ممنون از دوستانی که توی این پروژه کمکمون کردن یا می کنن.

February 14, 2007

باران

می بارد
باز می بارد
دلم چون ابر
گونه هایم خشک
اشک را باد
با خود، می برد
تا عرش
این همه
بارانِ اندوه است
باز می بارد
باز می بارد

****
پ.ن : با نظر مریم خانم

دلم می بارد
گونه هایم خشک
باد
اشکم را می برد
دلم می بارد
می بارد

Nose

از 17 نفر در یک کلاس 13 نفرشون دماغ عمل کرده ان. دختر و پسر فرقی نمی کنه.
اون وقت هیچ کدومشون یه خوانندهء معترض یا یه نویسندهء معروف ضد جنگ رو نمی شناسن
حالم به هم می خوره
چی کار می تونم بکنم؟

V-Day

توی این روز مزخرف اگه یه شات گان داشتم، همهء ماشین های تک سرنشین رو پنچر می کردم.

February 11, 2007

سوز

شب
لحاف تیره اش را می کشد بر سرِ زمین
این لحاف اما هیچ گرمایی ندارد

کتاب خونه

February 9, 2007

با من حرف بزن

کابوس ها می آیند و میروند و تو نمی آیی
می دانم که کلید در این برزخ در دستان توست
فقط مرا از این برزخ نجات ده
کار دیگری ندارم
قسم می خورم

جادو

February 7, 2007

داغ

تو که نیستی این ها فقط بهانه ای است برای کشتن آن چه عمرش نام نهاده اند.
سال ها می گذرد و تو هم چنان نخواهی بود تا روزی من بیایم
کی خواهم آمد؟

جادو

جادو

آقا کسی مجبورتون کرده، فیلم خارجی پخش کنین؟ آخه وقتی می خواین انقدر قیچی کنین، غلط می کنین فیلم پخش می کنین.
به عنوان نمونه یکی از سکانس هایی که قیچی کردن سکانس بوسیدن پسر 7-8 ساله توسط مادرش بود!!
فرش ایرانی دست باف اگه دارین خیلی مراقبش باشین. حیفه واقعا.

February 4, 2007

جادو

آق بهمن خیلی حیف شد که "زندگی دیگران" رو از دست دادین.
"پاداش سکوت" هم صرفا یک فیلم معمولی با اسم های بزرگه.

اتوبوس شب

ایستادن برای مدتی طولانی توی صف یکی از المان های بی چون و چرای جشنواره اس، به شرطی که بهت نگن کل بیلط ها پیش فروش شده. با این حال بلیط گیرمون اومد.
ده دقیقه ای از فیلم گذشته بود. ولی این جا ایرانه. حلقه اول تموم شد و چراغ های سالن روشن، بعد دوباره فیلم شروع شد . اشتباه نکنین، حلقهء دوم نبود از اول شروع شد. 15 دقیقه پخش کردن و بعد یه هو سوئیچ کردن روی حلقهء دوم. حالا هی ما بگیم اینا برنامه ریزی بلد نیستن. بد بود واسه ماهایی که دیر راهمون داده بودن توی سالن اول فیلم وسطش پخش کردن؟
و اما در مورد خود فیلم

February 2, 2007

پروژهء دوم

پروژهء اول یعنی کیسه خواب ها تمام شده. هر کدام از دوستانی که مایل بودند از جریان مالی ریز اون خبردار بشن بهم ایمیل بزنن تا بهشون گزارش بدم.
و اما پروژهء دوم:
مقداری از پول های پروژهء اول مونده. اگه بتونیم باز هم پول جمع می کنیم و این دفعه برای بچه های کوچیک خیابونی که هر روز فال و آدامس و گل و ... می فروشن یه سری وسیلهء شخصی می خریم و دم عید بهشون هدیه می دیم. این وسیله ها عبارت خواهند بود از لوازم بهداشتی شخصی، کتاب داستان، مداد رنگی، تی شرت و ... که توی یه کولهء کوچیک بهشون می دیم.
از پیشنهادات و پول های اهدایی شما استقبال می شود.

کتاب خونه

طاق نصرت