September 25, 2002

داستان می نوشتم.
به گمانم اين گونه بود.
جملاتی کوتاه و بريده بريده.
حالا اما مدت هاست که چيزی نيست.
ذهن تعطيل.
من خاموش.
گلن اوجا در من می رقصد!
بالای کوه. کنار اوبه شايد

No comments: