روبرت فیسک: اعدام با طناب دار
متن زیر ترجمه مقاله ای است از روبرت فیسک در باره حکم اعدام صدام حسین.
حکم اعدام صدام حسین، سند محکومیت آمریکا نیز هست.
ما امیدواریم چنانچه این مرد مخوف را داربزنیم چهره بهتری خواهیم داشت و به یاد عراقیها میآوریم که امروز زندگی آنان علیرغم فاجعهی وحشتناکی که ما در عراق به وجود آوردیم، بهتر از زمان سلطه صدام است. اما عراقیها امروز بدتر میزییند و مرگ به سراغ انسانهای بیشتری میرود – ما حتی نمیتوانیم خواهان برتری اخلاقی باشیم.
اگر شرارت صدام معیار داوری در مورد گردنکشی و جنایت باشد، چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما که فقط از زندانیان سوءاستفاده جنسی کردیم و تنی چند از آنان را به قتل رساندیم، به طور نامشروع به کشوری حمله کردیم که به قیمت جان تعداد ناقابل ٦٠٠هزار عراقی تمام شد. «بیشتر یا کمتر» این سخن جرج بوش بود وقتی که توضیح میداد که کشتهشدگان فقط ٣٠ هزارنفر بودند و صدام خیلی پلیدتر بود. کسی نمیتواند ما را به دادگاه بکشاند. کسی نمیتواند ما را دار بزند.
صحنهای را که به هم دست میدادند یادتان هست؟ برای صدام ممنوع کرده بودند که در دادگاه از روابط خود با رامسفلد وزیردفاع فعلی [!] حرف بزند. همینطور در باره پشتیبانی جرجبوش پدر. عجیب نیست که مقامات عراقی ادعا میکنند توسط آمریکایی ها تحت فشار قرارگرفته بودند که در کنگره آمریکا صدام را حتما محکوم کنند. تونیسنو سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که رأی محکومیت صدام به اعدام منصفانه و منطبق بر وجدان است – ناگفته نماند که او [درباره حکم اعدام] نه در باره خود محاکمه سخن میگفت.
برخی از موضوعات منتخب که صدام اجازه سخنگفتن درباره آنها را نداشت:
«کمیته امور بانکی، مسکن و شهرسازی» سنای آمریکا در ٢٥ میماه ١٩٩٤ گزارشی تهیه کرده بود با این عنوان: صادرات مربوط به تسلیحات جنگی شمیایی و بیولوژیک آمریکا به عراق به هدف بکارگیری مضاعف و تأثیرات ممکن آن بر نتایج «سلامتی» جنگ خلیج. منظور از جنگ خلیج، جنگ ١٩٩١ بود. بنا بر گزارش «رپورت» دولت آمریکا به شرکتهای آمریکاییی که از سال ١٩٨٥ یا پیش از آن به عراق فرستاده شده بودند، جهت حمل مواد بیولوژیک مجوز داد. یکی از آنها شرکت «باسیلوسآنتراکیس» بود که تولید کننده باکتریهای «آنتراکس» است. همچنین آشکار شد که ایالات متحده تسهیلاتی در اختیار صدام گذاشت که برای برنامه ساخت سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی وسیستم موشکی او مفید بود.
آشکار است که چرا محکوم اجازه سخنگفتن در این باره را نداشت. جانراید، وزیر داخله تنیبلیر، حکم صدام را «تصمیم مستقل یک ملت مستقل» نامید. خدارا شکر که از [ماده شیمیایی] «تییودگلیکل» یکی از دو جزء تشکیل دهنده گاز شیمیایی خردل که انگلستان در سال ١٩٨٨ به بغداد صادر میکرد حرفی نزد! همین انگلستان هشتسال بعد [به واسطه محاصره اقتصادی عراق] صادرات سرم دیفتری برای بچههای عراقی را ممنوع کرد، با این استدلال که با این مواد میتوان – بله بله درست حدس زدید – سلاحهای کشتارجمعی ساخت.
باری برای کردها از لحاظ نظری این شانس هست که در یک محاکمه جداگانه از صدام به خاطر هزاران کشته حلبچه بازخواست کنند. آیا آمریکاییها و انگلیسیها جرأت چنین کاری را دارند؟ در یک چنین محاکمهای فقط نمیبایستی شرح داده شود که صدام چگونه به گازهای کثیفش دست پیدا کرد، بلکه چرا سازمان سیا بلافاصله پس از جنایت حلبچه به دیپلماتهای آمریکایی در خاورمیانه چنین گزارش داد که ایرانیها از گاز استفاده کردهاند نه عراقیها. آن روزها صدام هنوز «متحدعزیز» ما بود، نه «جنایتکار عزیز» ما.
و حالا شروع کردهایم برای عراقیها نان و اسبابباری ببریم. صدام باید به دار آویخته شود و آهسته در باد بچرخد. در مورد این مردی که ما به کشورش وارد شدیم، آن را چپاول میکنیم و میگذاریم که نابود شود، حق با ما بود. نه، نسبت به این مرد نمیتواند محبتی موجود باشد. عجیب این است که عراق در این میان پر از جنایتکارانی گشته است که پس از آزادسازی این کشور توسط ما به شکنجه و جنایات بزرگی دست زدند. بسیاری از آنان در خدمت دولت عراق دستنشانده ما هستند. در بعضی موارد از طریق وزارتخانههای همین دولت به جنایتکاران جنگی یادشده دستمزد میدهیم. آنها نه محکوم و نه به دار آویخته خواهند شد. زیرا ما برای نمایش مسخرگی خود به آنها نیازمندیم.
ترجمه: مانی ب
*
سرود بیانصافی در ٤دیواری:
رامسفلد از کار کنار میرود، سر صدام بالای دار میرود
متن زیر ترجمه مقاله ای است از روبرت فیسک در باره حکم اعدام صدام حسین.
حکم اعدام صدام حسین، سند محکومیت آمریکا نیز هست.
ما امیدواریم چنانچه این مرد مخوف را داربزنیم چهره بهتری خواهیم داشت و به یاد عراقیها میآوریم که امروز زندگی آنان علیرغم فاجعهی وحشتناکی که ما در عراق به وجود آوردیم، بهتر از زمان سلطه صدام است. اما عراقیها امروز بدتر میزییند و مرگ به سراغ انسانهای بیشتری میرود – ما حتی نمیتوانیم خواهان برتری اخلاقی باشیم.
اگر شرارت صدام معیار داوری در مورد گردنکشی و جنایت باشد، چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما که فقط از زندانیان سوءاستفاده جنسی کردیم و تنی چند از آنان را به قتل رساندیم، به طور نامشروع به کشوری حمله کردیم که به قیمت جان تعداد ناقابل ٦٠٠هزار عراقی تمام شد. «بیشتر یا کمتر» این سخن جرج بوش بود وقتی که توضیح میداد که کشتهشدگان فقط ٣٠ هزارنفر بودند و صدام خیلی پلیدتر بود. کسی نمیتواند ما را به دادگاه بکشاند. کسی نمیتواند ما را دار بزند.
صحنهای را که به هم دست میدادند یادتان هست؟ برای صدام ممنوع کرده بودند که در دادگاه از روابط خود با رامسفلد وزیردفاع فعلی [!] حرف بزند. همینطور در باره پشتیبانی جرجبوش پدر. عجیب نیست که مقامات عراقی ادعا میکنند توسط آمریکایی ها تحت فشار قرارگرفته بودند که در کنگره آمریکا صدام را حتما محکوم کنند. تونیسنو سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که رأی محکومیت صدام به اعدام منصفانه و منطبق بر وجدان است – ناگفته نماند که او [درباره حکم اعدام] نه در باره خود محاکمه سخن میگفت.
برخی از موضوعات منتخب که صدام اجازه سخنگفتن درباره آنها را نداشت:
«کمیته امور بانکی، مسکن و شهرسازی» سنای آمریکا در ٢٥ میماه ١٩٩٤ گزارشی تهیه کرده بود با این عنوان: صادرات مربوط به تسلیحات جنگی شمیایی و بیولوژیک آمریکا به عراق به هدف بکارگیری مضاعف و تأثیرات ممکن آن بر نتایج «سلامتی» جنگ خلیج. منظور از جنگ خلیج، جنگ ١٩٩١ بود. بنا بر گزارش «رپورت» دولت آمریکا به شرکتهای آمریکاییی که از سال ١٩٨٥ یا پیش از آن به عراق فرستاده شده بودند، جهت حمل مواد بیولوژیک مجوز داد. یکی از آنها شرکت «باسیلوسآنتراکیس» بود که تولید کننده باکتریهای «آنتراکس» است. همچنین آشکار شد که ایالات متحده تسهیلاتی در اختیار صدام گذاشت که برای برنامه ساخت سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی وسیستم موشکی او مفید بود.
آشکار است که چرا محکوم اجازه سخنگفتن در این باره را نداشت. جانراید، وزیر داخله تنیبلیر، حکم صدام را «تصمیم مستقل یک ملت مستقل» نامید. خدارا شکر که از [ماده شیمیایی] «تییودگلیکل» یکی از دو جزء تشکیل دهنده گاز شیمیایی خردل که انگلستان در سال ١٩٨٨ به بغداد صادر میکرد حرفی نزد! همین انگلستان هشتسال بعد [به واسطه محاصره اقتصادی عراق] صادرات سرم دیفتری برای بچههای عراقی را ممنوع کرد، با این استدلال که با این مواد میتوان – بله بله درست حدس زدید – سلاحهای کشتارجمعی ساخت.
باری برای کردها از لحاظ نظری این شانس هست که در یک محاکمه جداگانه از صدام به خاطر هزاران کشته حلبچه بازخواست کنند. آیا آمریکاییها و انگلیسیها جرأت چنین کاری را دارند؟ در یک چنین محاکمهای فقط نمیبایستی شرح داده شود که صدام چگونه به گازهای کثیفش دست پیدا کرد، بلکه چرا سازمان سیا بلافاصله پس از جنایت حلبچه به دیپلماتهای آمریکایی در خاورمیانه چنین گزارش داد که ایرانیها از گاز استفاده کردهاند نه عراقیها. آن روزها صدام هنوز «متحدعزیز» ما بود، نه «جنایتکار عزیز» ما.
و حالا شروع کردهایم برای عراقیها نان و اسبابباری ببریم. صدام باید به دار آویخته شود و آهسته در باد بچرخد. در مورد این مردی که ما به کشورش وارد شدیم، آن را چپاول میکنیم و میگذاریم که نابود شود، حق با ما بود. نه، نسبت به این مرد نمیتواند محبتی موجود باشد. عجیب این است که عراق در این میان پر از جنایتکارانی گشته است که پس از آزادسازی این کشور توسط ما به شکنجه و جنایات بزرگی دست زدند. بسیاری از آنان در خدمت دولت عراق دستنشانده ما هستند. در بعضی موارد از طریق وزارتخانههای همین دولت به جنایتکاران جنگی یادشده دستمزد میدهیم. آنها نه محکوم و نه به دار آویخته خواهند شد. زیرا ما برای نمایش مسخرگی خود به آنها نیازمندیم.
ترجمه: مانی ب
*
سرود بیانصافی در ٤دیواری:
رامسفلد از کار کنار میرود، سر صدام بالای دار میرود
No comments:
Post a Comment