November 16, 2006

دور

حالا دیگر می دانم، مطمئنم چرا نتوانستم بمانم. چرا نتوانستم آن چه را که بهترین بود نگه دارم
من غول ضعیفی هستم که تحمل درد ندارم. توان دیدن رنج ندارم و همهء این ها در آن زمستان سنگین زلزله تو را از من گرفت
کاش بخوانی و بدانی که چه می گویم
کاش روزی پیدایت شود و مرا از این سرگردانی برهانی

No comments: