February 26, 2002


تمام شد و اين هم تجربه ای بود. کتاب و چيپس و موز ... بعضی وقت ها خستگی می چسبد. همين طوری. نمی دانم چرا. خسته ای اما هيچ دل تنگی نيست. هيچ احساس خاصی نداری. همين که باشی کفايت می کند. داد می زنی. کار می کنی و خسته می شوی اما ته همهء اين ها چيزی که می ماند احساس خوبی است. احساسی بی احساس انگار که هيچ نيست.

No comments: