February 3, 2002


مدرسه که بوديم ده روز فرار از درس و مشق بود به خاطر جشن های دههء فجر!
بچه بوديم و خبر از بی خبری و فقط سرودهايی که جوش و خروش و اميد بودند.
و فريادی که می آمد که جشن های 2500 ساله و خرج های ...
دی روز توی تاکسی راننده می گفت شاه يک جشن 2500ساله گرفت هنوز که هنوز است پيرهن عثمان است و اين جشن ها اما, خنده ام گرفت به دوستم گفتم: کو تا 2500سال اينا دارن جشن 24ساله می گيرن. خنده ام گرفت, خنده ای تلخ به ياد آنانی که از هر دو طرف مورد آزار بودند و يا در شکنجه گاه های ساواک جان سپردند و يا کشته شدند بی هيچ نشانی. هنوز که هنوز است خانواده هايی اميد به بازگشتشان دارند.
جشنی خواهد بود که بی خاطرهء تلخی باشد؟ ممکن است؟
دههء فجر را و 15 آن را بخصوص دوست ندارم که يادآور روز رفتن توست بدون آن که ببينمت.
وای بر من.
وای

No comments: