February 17, 2002


در اين که آدمی بايد زمانی بميرد و اين مردن را تاريخی معين نيست هيچ شکی نيست, اما علی هم می گفت از کنار ديوار خرابه رد نشويد!
حالا حکايت ما شده اين که مدام اتفاق می افتد و اگر کسی در ينگهء دنيا برای خراب کردن چيزی بايد خودش را هم فدا کند. اين جا کافی است سوار چيزی شوی که حتی خلبانش نيز از وضعيت آن اطلاع درستی ندارد. در جاده ای باشی که سر پيچش علامتی نيست و اتوبوس ات مستقيم برود ته دره و هيچ کس هم نگويد که من اشتباه کردم. همه فقط در توجيه باشند و ... اسفند 76 را نمی دانم چند نفرتان يادتان است؟ رفته بوديم عيدی بخريم برای بچه های نشريه, برای هر کدام يک کاکتوس خريديم, وارد نشريه که شديم خبر خورد توی صورتمان. اتوبوس, دره, ...
باز هم می گويم مرگ را گريزی نيست اما توجيه ...
هميشه با اين حساب کتابی که بلد نيستم, فکز می کنم و حساب می کنم, می بينم ما همه چيز داريم و هيچ چيز نداريم. چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است!
آينده ای که هنوز ........

No comments: