February 13, 2002

درد است اين که از چشمانم جاری می شود؟
اشک است اين که گلويم را گرفته و رها نمی کند؟
کا ش بروم آن جا .صدايی می شنوم که می گويد من نفس می کشم, اما پاهايم گير کرده کجاست ياری دهنده ای؟
صدا دو شب است که می خواند در گوشم. ما هنوز هستيم.
چند نفرشان را می شناسم؟ چند نفرشان را از نزديک ديده ام؟ چند نفر به ...
مگر من ايرانی نيستم؟؟
آه است اين که بر زبان جاری است؟؟
خسته ام. اما صدا هنوز در گوشم است که اين جا ييم.
کمک

No comments: