June 19, 2002
و دراز گوش را بايد که افساری در دست ديگران، ورنه آزادی را و کنار ديگران بودن را فهم نِی. درازگوش را بايد که سوار شوی و هی کنی، ور نه هم راه و هم قدم رفتن را فهم نِی.
آه از درازگوشی که افسار پاره کند و باز در پی افسار گردد و قدر هم راه نداند.
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment