July 29, 2002

خودش اومد. بدون فکر . يه هو ريخت روی صفحه کليد و شد يه جمله. يه مصرع. لابد دل تنگی بوده که اين جوری بوده لابد يه چی توی ناخودآگاه .......

No comments: