July 3, 2002

نگاه ديگری در نگاه خود.
نمی دانم گاهی احساس کرده ای که آن ديگری است که از زبان تو حرف می زند.
با چشمانت نگاه می کند و حتی به جای تو می خوابد؟
لحن حرف زدن را شايد بتوان توجيه کرد. اما نگاه را نمی دانم؟
ايستاده ام و به خودم فکر می کنم که نگاه می کند اما اين من نيست. نگاه من نيست. نگاه ابری مهربان است که اگر ببارد گل های ... درمی آيدو

No comments: