August 11, 2002
ظاهرا شعر از قميشی يه.
يه کم ازش هم ايناس:
بازم کلاغه قصه ها رفت و به خنوه اش نرسيد
يکه سوار عاشقو هيشکی توو آينه ها نديد
يه روز توی ابر چشات خورشيدو پيدا می کنم
...
دوباره تا همين جا بيشتر بهم نگفت.
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment