December 30, 2001

شب سوار خطوط هواپيمايی گرگان ايرلاين –به دليل حملات 11 سپتامبر اين پرواز با چها چرخ روی زمين انجام گرفت!-
صبح گرگان. شهر آسمان خوش رنگ ترين صورمعه ای, کم کم باز, طلوع يک گردالی نامش خورشيد
کندن نارنجی به خاطر عشق برای عشق از ميدان شهر
صبحانه در قهوه خانه ای که پيرمردی عجيب شايد از زمانی بسيار دور
گنبد
جوراب هايی که هوش از کف...
گنبد کيکاووس بن .....
و پژواک صدا. صدا صدا صداست که می ماند. صداست که می ماند؟
مينی بوسی که يادآور مينی بوس های عهد عتيق آمريکای لاتين است و نشستن تنگ آدم هايی که چه زيبا هستند؟ ..
چه بی جاست زنگ اين ماس ماسک(موبايل) در ميانهء اين...
بالاخره بی صبری و پياده شدن از مينی بوس
سوار بر پيکان تا اينچه برون و عجيب که آن اينچه برون نيست که می شناسی اش!!!
ناهار گنبد دوباره و مسجدی سنی و چه آرامند اين سنی ها
و شب جنگل .
جنگل
جنگل و گفته ام رويايی بودن درختانش را
و صبح بندر ترکمن و دريا دريا دريا ساحلی سنگی ...
آشوراده . می توانست زيباتر باشد و تميز و باز من دل تنگ شدم که چرا ما فقط خراب کردن را ياد داريم و نه ساختن؟ تميز کردن....
جايی که می توانست رويايی ترين و زيباترين مناطق باشد. کثيف , مخروبه شعار .....
گرگان
برگشت به تهران و دماوندی که زيباست و ....
تهران

No comments: