همه تصوير بود, تصوير, تصوير, تصوير, درخت خيال. درخت برگ های زرد معلق در هوا, جنگل, جنگل, جنگل و برگ هايی که آتش می گيرند و هم چنان در شکل خود باقی می مانند. قرق, قرق کرده اند جنگل را اين پنج نفر, اين پنج نفر؟! همه تصوير بود, دريا و کوه هايی که رو به روی دريا هستند, کوه هايی وهم انگيز, خيالی. کوه هايی که دامنه شان در مه و خودشان در آسمان معلق اند؛ باغ معلق, زمين معلق, کوه معلق و تنها درياست که آبی است و هست و معلق نيست و درياست که هست, و ساحلی سنگی که هست اما نيست...
No comments:
Post a Comment