December 24, 2001

ممکنه آخر هفته نباشم و بخوام چن روز برم سفر در نتيجه به گيرنده های خود دست نزنين, مشکل از فرستنده اس. البته فرستندهء ما مثل سيمای... هميشه مشکل نداره ها.
در همين راستا-سفر- امروز قرار بود يه جلسه خونهء ما باشه و با بچه ها برنامهء سفر رو بررسی کنيم.
کل اين برنامه ماجراهايی داشت که برای خود ما هم کلی جالب و خنده دار و غيرمنتظره بود. ولی يکی شون رو که ديگه اصل ... بود براتون می گم.
فکر کنين برای اولين بار می خواين برين خونهء کسی که نمی شناسينش و دوستتون بهتون آدرس می ده: ميدان..., شهرزاد, پلاک 29 همين و تمام.
ولی شما سماجت می کنين و فاميلی طرف رو هم می پرسين.
حالا ساعت 7 شب بايد اون جا باشين راه می افتين می رسين ميدون... چی کار کنين؟ هيچی کدوم وری برين؟ فقط شانس می يارين که يکی از دوستاتون توی ميدون... پيتزافروشی داره. -شماره تلفن هم از هيچ کس ندارين- می رين سراغش و بعد از احوال پرسی و اينا بهش می گين راستی فلانی من يه آدرس عجيب دارم. تو نمی تونی کمکم کنی.
اين ديگه فقط شانس شماس که فاميلی منو می دونين و اتفاقا ما از اون پيت... اشتراک داريم و فاميلی من برای ايشون جالب بوده و اشتراک من يادش مونده.
واقعا اين به جز شانس چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قصه های بامزهء ديگه ای هم بود که ديگه ....

No comments: