January 3, 2002


حالت تهوع دارم.
همه چيز را می گيرد و پس گردنی هم می زند.
ادعا.
خواستم بخوابم نشد.
خواستم بخوانم نشد.
خواستم بنويسم نشد.
اين است که نمی شود هيچ چيز. چون پس گردنی می خورم مدام . هر لحظه. تا بخواهم باور کنم, پس گردنی را خورده ام.
نوبت من هم می شود؟

No comments: